اقتصاد - مدیریت - یادداشت روزانه

نویسندگی در زمینه اقتصاد و مدیریت

نویسندگی در زمینه اقتصاد و مدیریت

اقتصاد - مدیریت - یادداشت روزانه
آخرین مطالب
  • ۰۲ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۰۵ تورم
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه شناسی» ثبت شده است

۲۳:۲۱۱۳
تیر

در مقدمه کتاب دکتر زیبا کلام نحوه شکل گیری این کتاب را توضیح می دهد و بیان می کند که این کتاب جزوه ای بوده که برای یکی از شاگردان خود تهیه کرده است که قرار بوده جامعه شناسی را در یکی واحدهای دانشگاه علمی-کاربردی تدریس کند. با وجودی که شاگرد دکتر ،در درس جامعه شناسی نمره بالایی گرفته ولی مفاهیم آن را درک نکرده بود و برای اینکه بتواند تدریس کند دکتر زیبا کلام این جزوه را تهیه می کند.

در بخش نخست به تعریف جامعه شناسی و پرسش های پیرامون کاربرد آن با مثال می پردازد و این سوال را می پرسد آیا می توان جامعه شناسی، علم به حساب آورد؟ مانند فیزیک، شیمی. آیا می توان از روش ها یا متدولوژی های علمی برای اثبات نظریات یا رد آن ها، مانند آنچه که در علوم دقیقه اتفاق می افتد استفاده کرد. از سه نظریه پرداز شاخص در زمینه جامعه شناسی نام می برد. امیل درکهایم، کارل مارکس و مارکس وبر. در بخش های دیگر کتاب پیرامون این سه نظریه بحث می کند.

از بین سه دیدگاه برای من که الکترونیک در دوره لیسانس خونده بودم و تصویر من از مارکس به کمونیسم و تفکرات الحادی و آنچه که در کتاب های تاریخ در مورد مارکس نوشته بود برمی گردد جالب توجه بود تا حالا دیدگاه مارکس را بدون هیچ مارک یا اتیکت یا برچسب نخوانده بودم.


مارکس بیان می کند زیربنای جامعه از  نیروهای تولیدی و مناسبات تولیدی تشکیل شده است.نیروهای تولیدی اعم از زمین، نیروی انسانی،ماشین آلات و ...مناسبات تولیدی نحوه مالکیت نیروی های تولید و ارتباط بین نیروهای تولیدی (مانند ارباب و رعیتی)را تشریح می کند.

"جزء اول یعنی نیروهای تولیدی - سطح تمدنی یا دوران تاریخی را که آن جامعه در آن به سر می برد ترسیم می نماید و جزء دوم - یعنی مناسبات اجتماعی حاکم بر تولید یا درست تر گفته باشیم مناسبات اقتصادی- ساختار آن جامعه را مستقل از زمان . مکان شکل می دهد تمامی جنبه های دیگر آن جامعه از هنر و ادبیات، فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی و اعتقادات مذهبی تا شکل نظام حکومتی و اساسا ساختار سیاسی آن جملگی از زیر بناست."

شاید با یک مثال راحت  تر  بتوان درک کرد.فرض بگیریم که زیربنای جامعه ای فئودالیته باشد، در آن صورت طبق نظر مارکس ما تا حدود زیادی می توانیم حدس بزنیم که روبناها در آن جامعه چگونه هستند به لحاظ اعتقادات فرهنگی و مذهبی ، کار کشاورزی امری پسندیده و مقدس شمرده می شود و احترام به مالکیت امری مقدس شمرده می شود و احترام به اموال و دارایی دیگران (بخوانید اشراف )از نظر مبانی اجتماعی و دینی با اهمیت به شمار می رود و قوانین به شکلی است که به بهره کشی فئودال ها از رعایا و محرومین مقبولیت می بخشد. به گفته مارکس اساس جامعه بر تضاد است و این تضاد باعث کشمکش بین طبقات جامعه می شود و این تضاد تا آنجا به پیش می رود که جامعه بدون طبقه داشته باشیم در واقع آرمان جامعه در مارکسیسم و بدون طبقه بودن آن است.

در بخش پنجم کتاب به هفت پرسش اساسی جامعه شناسی در دیدگاه این سه نظریه ای که توسط درکهایم - مارکس وبر و مارکس بیان شد می پردازد .

  1. جامعه چگونه تشکیل می شود؟
  2. یک جامعه یا اجتماع اساسا چگونه عمل می کند؟
  3. چرا برخی گروه های اجتماعی نیرومندتر از گروه های دیگر هستند؟
  4. چه عواملی باعث تغییرات اجتماعی می شود؟
  5. آیا جامعه در شرایط عادی در حالت توازن و تعادل است یا در حال تضاد، تخاصم و تقابل؟
  6. رابطه میان فرد و جامعه؟
  7. اساسا هدف از مطالعه و بررسی جامعه شناسی چه می باشد؟

و در بخش آخر به این پرسش پاسخ می دهد که آیا جامعه شناسی علم است



علی نوربخش
۰۱:۱۹۱۱
تیر

"بخش عمده ای از ادبیات اقتصاد اسلامی در حقیقت خلاصه شده در گفتن این که ((اسلام فاقد معایب اقتصاد های سرمایه داری و دولتی است و در عین حال محاسن آنان را دارد.)) این که ما مدعی داشتن اندیشه ای باشیم که نکات منفی اندیشه های دیگر را نداشته باشد و از سوی دیگر، مزایا یا نکات مثبت آنان را داشته باشد که نمی شود یک اندیشه جدید یا اندیشه سوم. فی الواقع چه سیاسی باشد، چه اقتصادی و چه اجتماعی، مملو از تضادها و تناقض ها خواهد بود. نمی شود که شما بگویید ما به مالکیت خصوصی احترام می گذاریم اما شما از یک حد معین بیشتر نمی توانید ثروتمند شوید. نمی شود که شما بگویید ما به مالکیت خصوصی احترام می گذاریم و حقوق مالک محترم شمرده می شود، اما در عین حال مالک نتواند سرمایه اش را به خارج از کشور منتقل کندیا جنس و کالای را که خریده نتواند وارد کشور کند یا آن را صادر نماید. نمی شود که اقتصاد دولتی باشد اما از فساد و رانت خواری خبری نباشد. نمی شود که سرمایه داری آزاد باشد، اما شکاف طبقاتی محو و نابود شود. نمی شود اقتصاد دولتی باشد و همه چیز در چنبر ارده مسئولان و سیاست گذاران دولتی باشد، اما در عین حال استعداد های اقتصادی هم شکوفا شوند"

برگرفته از بخشی از کتاب جامعه شناسی به زبا ساده - دکتر صادق زیبا کلام

علی نوربخش