"اگر دخترتان با شما تماس بگیرد که برای فردا یک مداد قرمز می خواهد، شما چه قدر راحتید که این مداد از سرکار برای دخترتان ببرید؟ به هیچ وجه؟ تا اندازه های؟
اگر قیمت یک مداد قرمز 10 سنت باشد.شما چه قدر راحتترید تا این 10 سنت را از تن خواه شرکت بردارید"
این پرسش ها دن اریلی در کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر بیان می کند و اشاره می کند وقتی ما یک قدم با پول نقد فاصله داریم رفتارمان عوض می شود یعنی برداشتن مداد قرمز برای خیلی راحت تر از 10 سنت - ما با برداشتن یک مداد قرمز خودمان را راحتتر قانع می کنیم. با چنین حرف هایی که وسائل دفتری جزئی از حقوق کارمندان است یا من قبلا یک مداد یا خودکار در شرکت جا گذاشته ام.
در مورد کارت اعتباری نیز به این شکل است برداشتن پول از کارت اعتباری از برداشتن پول نقد برای وجدان انسان راحت تر است.
اگر نگاهی به دزدی هایی که از کارت اعتباری می شود یا به خود دزدها، نگاهی بیندازید می بینید که آدم های درست حسابی تر و معقول تری هستند از کسانی که در خیابان پول نقد را از جیب مردم می دزدند و حتی موجه تر به نظر می رسند و اینکه افراد نخبه هستند و باید از آن ها استفاده شود.
رفتار ما هم در دنیای مجازی هم به این شکل هست. در این فضا خیلی راحت تر به فریب آدم ها اقدام می کنیم با دادن اطلاعات نادرست و غلط تا در فضای واقعی، حتی برای انسان های با اخلاق.
دن آریلی در پایان اشاره می کند " چنین چشم اندازی از سرشت آدمی نگران کننده است، می توانیم امیدوار باشیم که دور برمان پر از آدم های خوب و با اخلاق باشد ولی مجبوریم واقع گرا باشیم. حتی آدم های خوب از این که تا حدی توسط ذهن شان غافل شوند مصون نیستند"